راستین جونراستین جون، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 28 روز سن داره

پسر کوچولوی مامان و باباش

بدون عنوان

دوستای خوبم سلام امروز میخوام یه وبلاگی بهتون معرفی کنم که مخصوص فروش تابو فرشه.برید یه سر بزنسن خوشتون اومد و سوالی داشتین من در خدمتم.تابلوهاش با قیمت های عالی عرضه میشن tablofarshnegin.blogfa.com ...
30 ارديبهشت 1393

شیطنت های راستینی

وروجک من دیگه داری یواش یواش بزرگ میشی و دوست داری فقط ایستاده نگهت داشته باشیم.عاشق سی دی حسنی نگو یه دسته گلی هر روز روزی دو الی سه بار برات میذارم تو هم کامل نگاش میکنی منم تو اون لحظه ها به کارام میرسم.شیطون بلا این عکستو نگاه کن حالا دیگه وقتی میذارمت تو گهواره پاهات اون بالا بالاهاست خلاصه بگم واسه خودت خیلی جیگری ...
27 ارديبهشت 1393

,واکسن 4 ماهگی

راستین جونم.شما دو روز پیش 4 ماهه شدی اما چون پنجشنبه بود و به تعطیلی میخوردیم و میترسیدم خدای نکرده مشکلی پیش بیاد تصمیم گرففتیم امروز شما رو برای واکسن ببریم.ساعت 11 با بابایی هماهنگ کردم که بیاد دنبالمون و با هم بریم.وقتی داشتم آمادت میکردم کلی با هم بازی کردیم خیلی برام خندیدی تو دلم گفتم عشق مامان نمیدونی چی تو انتظارته که میخندی و زیاد به این خندت دلخوش نشدم چون خیلی نگران بعد واکسنت بودم.همینم شد و حدثم درست از آب در اومد.بعد از واکسن عزیز جون زنگ زدند و برای ناهار دعوتمون کردند .ما هم رفتیم ولی گل من شما خیلی بیتابی میکردی با این که سر وقت استامینوفنتو میدادم  درد داشتی .غروب هم بابابزرگ زحمت کشید ما رو رسوند خونه .باز هم بیتابی...
14 ارديبهشت 1393

عکس آتلیه ای 1

سلام عشق مامان چند روزی میشه که وقت نکردم برات  مطلب بذارم.آخه درگیر کار عمو صادقت بودیم.ایشونم بلاخره ازدواج کردند و پنجشنبه عقدشون بود.قراره 23 اریبهشت هم جشن بگیرند.از تو هم ممنونم اصلا روز عقد اذیتم نکردی.مرسی مامان و مبارکت باشه. اینم عکسای آتلیه ات که اون هفته آماده شدولی من الان تونستم برات بذارم.فقط ببخشید چون وقت نداشتم ازشون عکس انداختم.هر وقت تونستم عکسای بهتدی ازشون میذارم. ...
7 ارديبهشت 1393
1